پین پونِلا

اتفاقهایی که در مغز و قلبم رخ میدهد!

اتفاقهایی که در مغز و قلبم رخ میدهد!

من سمیرا هستم!
کسی که به زندگی های قبلی و بعدی
خیلی اعتقاد دارد :)

منوی بلاگ
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۸ 1984

۰۰:۴۲۰۱
تیر


 سلام تابستون!

 سلام تیرماه .. ماهِ من ..

 درسته که هیچوقت گرما رو دوست نداشتم

 همچنین سرما رو!

 و من فقط عاشق هوای بهارم

 ولی از اینکه متولد تابستون هستم خیلی خیلی خوشحالم..

 من 11 روز دیگه بدنیا میام :دی 

امیدوارم که ماه خوبی باشه برای همه .. 


 + پ.ن: ما خرچنگ های مهربون! .. 




۱۲:۲۳۳۱
خرداد


 همیشه برای شروع اولین پست توی همه ی وبلاگ هام مشکل داشتم!

 انگاری که بلاگفا خراب شده! درست و حسابی خبر ندارم چون اخرین

 باری که تو وبلاگ اصلیم، یعنی کافه ی خاموش پست گذاشتم سالم بود!

 که موضوع برمیگرده به هزاران سال پیش!

 تو اون یکی وبلاگ هم که به همین اسمِ یعنی پین پونلا،

اون موقع هم سالم بود!

 ولی خب دیگه دلم بلاگفا نمیخواست احساس میکنم که بچگونه شده!

 حالا نه اینکه من خیلی مطالب پُرطمطراق مینویسم و ایناها! نه..

 کُلی گفتم!

 خب بریم سر اصل مطلب! :دی

 چند روز پیش یهویی مامانم با یه لحن خیلی مهربونانه مثل همیشه

 بهم گفت حالا که نمیتونی روزه بگیری حداقل تو این ماه نمازاتو بخون ..

 خودمم دلم یهو خیلی خواست نماز بخونم ..

 امروز صبح بیدار شدم و نماز صبح خوندم .. کُلی خوش گذشت!

 دلتون بسوزه  :)) !

 لحظه ی خیلی خوبی بود،مخصوصا وقتی بعد نماز دعای عهد خوندم

 با صدای استاد فرهمند آزاد، بعدش هم وقتی سرمو گذاشتم رو مُهر و با خدا حرف زدم

 دیگه عالی بود ..  

 گفتم حالا که میخوام شروع کنم به نوشتن اینجا با این موضوع شروع کنم .. 



 + پ.ن: خیلی ها الان تو ذهنشون این سوال داره میچرخه که پین پونِلا یعنی چی!؟ 

 اگر کارتونِ سه راهزن رو دیده باشید یه دختری هست به اسم تیفانی

 که یه عروسک خرگوش داره به اسم پین پونِلا!

 با این خرگوش بعضی وقتا حرف میزنه و اونو مخاطب قرار میده .. 

 منم خیلی وقته از این اسم خوشم اومده و .. 


 + پ.ن 1 : امروز یهویی چشمم خورد به این شعرِ مهدیه لطیفیِ عزیز.. 

 قبلا خونده بودمش ولی امروز وقتی دوباره دیدمش ، دیدم که چقدر به حال و هوای

 این روزای من میخوره .. 

 

پیش آمده هیچ وقت
پیشانی ات بلند باشد
بختت بلند تر؟
و مردی بلند بلند
بگوید "دوستت دارم"!؟

باید پیش آمده باشد
تا خیال نکنی
زن بودنت
بر بادهای بیابان شده شاید

پیش آمده باید باشد
تا انتقام خودت را
از خودت نگیری
و به خوردِ خودت ندهی بیخود
که چه بهتر که می توانم زن تنهای مستقلی باشم

هیچ زنی
پای این دروغ را امضا نمی کند
مگر آنکه
پیش نیامده باشد ..